خانه عناوین مطالب تماس با من

بعد از شب هزار و یکم

بعد از شب هزار و یکم

بایگانی

  • اسفند 1394 1
  • دی 1394 2
  • آذر 1394 1
  • آبان 1394 3
  • مهر 1394 7
  • شهریور 1394 5
  • مرداد 1394 1
  • تیر 1394 11
  • خرداد 1394 12
  • آبان 1392 1

جستجو


آمار : 354373 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • آیدا در سرزمین اسرار سه‌شنبه 2 تیر 1394 09:51
    با توجه به رابطه ویژه من و کائنات، همه چی برعکس اون چیزی که براش برنامه ریزی کرده بودم پیش رفت، جدا شدن جفت، خون ریزی، سزارین، گریه و التماس من که تو رو خدا صبر کنید بچه م طبیعی دنیا بیاد، من سزارین نمی شم. زردی، بیمارستان، بستری شدن، آزمایش خون هر روزه از یه فرشته کوچولوی چند روزه، درد، گریه، بی خوابی و ... هنوز...
  • هبوط گلنار شنبه 23 خرداد 1394 21:24
    دخترک به دنیا اومد.
  • در این محدوده نرم و آهسته گذر کنید چهارشنبه 20 خرداد 1394 17:48
    خسته م، حق هم دارم، راه رفتن با درد است اما محبورم راه بروم، خواب هم که ندارم تا خستگی م را چاره کند، دست تنها هم که هستم،هورمون ها هم که برای خودشان جولان می دهند، حق داری خسته و عصبانی باشم، دلم نمی خواهد پر باشم از این دو، اما چه کنم، بیخ م رو چسبیده ند و جدا نمی شوند از من. برخلاف چیزهای دیگز که به راحتی از من جدا...
  • در انتخاب بهانه های تان بیشتر دقت کنید جمعه 15 خرداد 1394 15:33
    با این که این روزها آقای خونه به ندرت توی خونه ست و خیلی کم همدیگه رو می بینیم اما این کمبود زمانی تاثیری روی کیفیت و کمیت دعوا ها و بهم پریدن ها مون نداشته_ نه سوال نکنید، معلومه که حاملگی هم تاثیر نداشته، فکر کردید ما بیدی هستیم که با این بادها بلرزیم؟!_ دیشب هم یک ساعت بعد دعوایی که به دراومدن اشک من و رفتن تو یه...
  • کائنات یه جور وسواس خاصی توی اثبات این مورد دارند جمعه 15 خرداد 1394 00:51
    هیچ وقت از حجم عظیم حال بد و روزگار زهرشده به کام تون متعجب نشید و نپرسید از این بدتر هم مگه میشه؟
  • چه فارسی یاد بگیره این سه‌شنبه 12 خرداد 1394 18:53
    خواهرم یه فیلم گذاشته که توش نیم وجبی برای بند انگشتی عکس های کتاب رو توضیح می ده. فیلمش محشره. نیم وجبی اشاره می کنه به عکس فندوق و می گه: این صندوقه! بند انگشتی هم هرهر می خنده! خواهرم تصحیح می کنه: فندق مامان! نه صندوق! نیم وجبی تکرار می کنه: نگاه کن بند انگشتی! این صندوق ئه! صندوق! نیم وجبی همچنان می خنده. بند...
  • وقتی آیدا امیدواره که کسی بدونه سه‌شنبه 12 خرداد 1394 14:20
    کسی خبر داره توی این سه روز آخر هفته، بازار گل باز هست یا نه؟ انگار اشتباهی نظرات رو حذف کردم. ببخشید. اما خدایش تک تک شون رو جواب داده بودم.
  • این دوستان هم مهاجرت کردند سه‌شنبه 12 خرداد 1394 11:05
    در جستجوی سعادت خواب در چشمان تر
  • همچین دوست هایی دارم من سه‌شنبه 12 خرداد 1394 10:07
    زنگ زده به موبایلم، می پرسم: چرا زنگ نزدی خونه؟ می گه: آخه ترسیدم خواب باشی!
  • Natural Birth دوشنبه 11 خرداد 1394 11:49
    بعد از دیدن کلی فیلم و انیمیشن درباره زایمان طبیعی برای منی که ریاضی و هنر خوندم یه سری سوال پیش اومد، برای گرفتن جواب زنگ زدم به بابا. * چرا الان زایمان طبیعی انقدر دنگ و فنگ داره؟ مگه قبلن این جوری انجام نمی شده؟ چه فرقی داره مگه؟ _ این به خاطر سبک زندگی آدم هاست. خیلی چیزها به علم پزشکی اضافه شده که خوبه ازشون...
  • پست گمشده، پیدا شد یکشنبه 10 خرداد 1394 11:05
    برای این که یخ روابط میان من و این وبلاگ و خواننده هام باز بشه، احتمالن یکم زمان لازمه. اووووووووووووووووووووووه اگه بدونید چقدر حرف دارم، چقدر اتفاق ها افتاده، چقدر تنها بودم بدون شما. حیف، تو روزهایی که نیاز داشتم به داشتن وبلاگ، نداشتمش. خلاصه... از کجا بگم؟ از پدر آقای خونه که توی بیمارستانه؟ از عمل جراحی که می...
  • برای شروع بد نبود یکشنبه 10 خرداد 1394 10:59
    یه پست نوشتم که پرید. لابد این جوری میشه با دنیای وبلاگ نویسی خودمونی شد.
  • صبر و شکیبایی م تموم شده جمعه 8 خرداد 1394 18:36
    دو سال پیش این جا رو به عنوان یه بک آپ ساختم و بعد از یه مدت یادم رفت که همچین جایی هم وجود داشته، حتی تا هفته اول خرابی بلاگفا، بعد که یادم اومد همچین جایی هست، پسوردش رو به یاد نیاوردم و الان همین جوری شانسب امتحان کردم و دیدم اوا! باز شد که! خیلی عجیبه! وقتی می خوام وارد خونه خود بشم، نمی تونم اما شانسی در این جا...
  • خونه ام ویرونه کردی یکشنبه 5 آبان 1392 13:06
    انگار اومدم تو خونه یکی دیگه و دارم یواشکی فضولی می کنم. حس خوبی نیست. اصلن. چرا بلاگفا به روح اعتقاد داره و این بلاها رو سر ما میاره؟
  • 44
  • 1
  • صفحه 2