دو سال پیش این جا رو به عنوان یه بک آپ ساختم و بعد از یه مدت یادم رفت که همچین جایی هم وجود داشته، حتی تا هفته اول خرابی بلاگفا، بعد که یادم اومد همچین جایی هست، پسوردش رو به یاد نیاوردم و الان همین جوری شانسب امتحان کردم و دیدم اوا! باز شد که!
خیلی عجیبه! وقتی می خوام وارد خونه خود بشم، نمی تونم اما شانسی در این جا برام باز شد. یه داستان خونده بودم که اتفاقن دوسش نداشتم و یادم هم نیست نویسنده ش یا اسم داستان چی بود. اما موضوع جالبی داشت. یه زن و شوهر از مهمونی بر می گردند اما هر چی سعی می کنند نمی تونند وارد خونه شون بشوند، کس دیگه ای در آن جا زندگی می کنه و همه همسایه ها هم اون رو می شناسند و کسی این زوج رو به یاد نمیاره هیچ مدرک هویتی ندارند و نمی تونند وجودشون رو اثبات کنند. خودشون اصرار دارند که فقط چند ساعت رفتند مهمونی و از این جریانات... که البته دستمایه خیلی از فیلم ها و کتاب های دیگه هم بوده.
حالا من و وبلاگم هم همین وضعیت رو داریم. کلیدش پیش منه اما خونه ش رو باد برده به سرزمین آز.
تیتر نوشت:
سلام
ناهار اومدن تو به بلاگ اسکای رو مهمون من
جدی جدی چطوری کشف کردی من این جا شروع کردم به نوشتن؟ خواستم بهت بگم اما حالم خوب نبود و وقت نشد. من عاشقتم!
چه جالب :))
این دفعه دیگه بلاگفا موج مهاجرت رو خودش راه انداخت
خیلی خوشحالم مینویسی. لطفا زیاد بنویس از این روزهات :)
تو چه خبر؟ مهاجرت می کنی؟
Hoooorrraaaaa:*
Ettefaghan vaghti man dar blogsky shoroo be neveshtan kardam oomadam be in khoone sar zadam
Vali didam kheili az tarikhesh gozashte dige comment nazashtam.
Kheili kheili kheili khosh oomadi Maman aydaye nazanin:*
شما همیشه به من لطف داری مهناز عزیز
منم ناهار میخوام!! آخ جون باز آیدا...باور کن روزی دوبار بلاگقا رو چک میکردم ببینم کی دوباره میتونی بنویسی.
گولو که فکر کنم پایه باشه.
عزیزم...
چقدر خوب بود وقتی صفحه گولوی مهربان رو باز کردم و دیدم خوش خبرن
من هم وبلاگی در بیان ساختم اما هنوز دوستش ندارم دلم به نوشتن نمیره
کاش درست شه وبلاگ بلاگفای نامرد
می دونم چی میگی
:)
سلام!
داستانه مال "ریموند کارور"هه :-) چرا دوستش نداشتی! (تعجبی، نه سوالی) خیلی خوبه که!
فکر نکنم اینی که من گفتم مال کارور بوده باشه. کار تقلیدی یکی از هموطن ها بود که خوب نتونسته بود جمعش کنه.
خیلی خوبه که اینجایی ایدا
ممنون عزیزم
سلام آیدا جان
از بس نگرانت بودم یک شب خوابت را دیدم. نمی دونستم در چه حالی هستی.
امروز دیدم دمای شهرهای جنوبی از 45 زده بالا. کلی یادت کردم.
از وقتی برگشته ام سردرد دارم. نمی دونم می شه به زیارت بانو و لوبیای درونش نائل شد یا نه. می دونم که بعدش نمی شه.
سلام کامشین جون
منم کلی به فکرت بودم.
امیدوارم زودتر خوب بشی.
منم دوست دارم ببینمت. امیدوارم بشه.
سلام آیدا
خوش برگشتی
حالا تو باز وضعت بهتره، منو بگو که یه مدت مدیدی اعتماد کرده بودم به مرورگرم که پسوورد وبلاگمو برام نگه میداشت، بعد الان که کشش رو پاک کردم و در نتیجه نه اون نه من پسووردمو یادمون نمیاد، تابع میل سرور هم بسته شده و وردپرس نمیتونه لینک تغییر رمز رو بفرسته در نتیجه من موندم بیرون در و در رو هم باد زده بسته و کلیدم مونده اونور در ... تنبلی هم اجازه نمیده برم پیاش رو بگیرم. خلاصه که اینطوریاس... :دی
خب خودت چطوری؟ رو به راهی ؟ :)
ضمنن از همین تریبون از گولوجان هم بابت اطلاعرسانی کمال تشکر و قدردانی رو داریم
سلام خانوم
ممنونم
اووووووووووه چه سخت.
راستی الان دلم بیشتر از بلاگفاییها برا خود مسئولین بلاگفا میسوزه، بیچارهها چه استرسی میکشن اینروزها
تو محشری. چه دید قشنگی به اون ور قضیه داری.
سلام
علیک سلام
مبارکه مبارک.خوش اومدی.ماهی رو هر وقت از آب بگیری میمیره آیدا جان.میترسیدم لوبیا بیاد و من با خبر نشم.ممنون که اومدی
مرسی سهیلا جان.
الان من چه کنم؟!
کنجد من اونجا چسبید تو ظرف عسل دلم، اونجا گیلانشاه شد و کونوسچه شد، الان من همه رو بذارم اونجا و بیام اینجا بی هیچی؟!

بلاگفای مسئولیت ناپذیر
می دونم...
سلام آیدا جان به بلاگ اسکای خوش اومدی...توی وبلاگ گولو که خوندم یهو فکر کردم بلاگفا درست شده...بعد دیدم نه خیر شما مهاجرت کردین...به سلامتی...باورت میشه 99 درصد وبلاگهای مورد علاقه ام از بلاگفا بودن؟ الان دیگه هیچ علاقه ای به تبلتم ندارم،چون هیچی نیست که قابل خوندن باشه...خدا باعث و بانی اش رو به تیر غیب گرفتار کنه...
مرسی رها جان، آره منم موندم که چقدر از وبلاگ هایی که می خوندم مال بلاگفا بودند.
به به ...آیدا خانوم....منزل نو مبارک
به به سپیده عزیز
e aida jo0n manam shansi omadam didam ok shod. omidvaram hale khoto nini khob bashe
خوش اومدی عزیزم، ممنونم
خوش اومدی عزیزم
فقط توروخدا دیگه برنگرد اونجا
اولش سخته اما عادت میکنی
مرسی پوران عزیز
امیدوارم زودتر عادت کنم
خوووووووووووووووش اومدی عزیزم..



مرسی عزیزم
ایدا جون منم اومدم اینجا یعنی واقعا سه هفته باید طول میکشید بلاگفا دیگه واقعا گندشو دراورده
اهوم
پس نمیشه گفت خونه نو مبارک، امیدوارم به زودی کلیدت در خونه ات رو باز کنه. لوبیا خانم خوبه؟ جهازش حاضر شد؟ :)
راستی این جریاناتی که بلاگفا گفته خیلی باحاله یعنی برا من متخصص کامپیوتر مسخره است که چطور میشه سخت افزار مهم چنین سایتی در یک جابجایی آسیب جدی ببینه. احتمالا سرورها رو با پیک موتوری فرستادن مکان جدید
جدی؟ از نظر یه متخصص این بی معنیه؟
خدا رو شکر که اومدی اینجا آیداجون ، انقد بدون بلاگفا همه چی سوت و کور بود من دیگه دستم نمیرفت وبلاگ باز کنم ، از بلاگستان ناامید شده بودم ، آخه بیشتر وبلاگای محبوبم بلاگفا بودن ، حالا از گولوی نازنین ممنونموکه مثل همیشه منو آگاه کرد ، من ازش خیلی چیزا یاد گرفتم
خیلی به فکرت بودم و اینکه آخرین روزای بارداریت چرا باید ازت بیخبر باشیم ، دلم برات تنگ شده ، آیدایی بنویس
سلام آهو جان
آره سوت و کوریش خیلی تو ذوق می زد.
منم از گولو ممنونم
داستان مال ابوتراب خسروی است
خوب شد اومدی اینجا