خواهرم یه فیلم گذاشته که توش نیم وجبی برای بند انگشتی عکس های کتاب رو توضیح می ده. فیلمش محشره.
نیم وجبی اشاره می کنه به عکس فندوق و می گه: این صندوقه!
بند انگشتی هم هرهر می خنده!
خواهرم تصحیح می کنه: فندق مامان! نه صندوق!
نیم وجبی تکرار می کنه: نگاه کن بند انگشتی! این صندوق ئه! صندوق!
نیم وجبی همچنان می خنده.
بند انگشتی کتاب رو ورق می زنه و می رسه به عکس قورباغه و می گه: این قورباووه ست! ببین قورباوووه! اینم ژوژه ست! ژوژه کوچولوی زرد!
بندانگشتی بازم می خنده و من دلم ضعف میره برای حرف زدن این یکی و خنده اون یکی.
ای جاااانم واقعا چه فارسی یاد بگیره بند انگشتی
دل ما هم با خوندن ضعف رفت ...
ای جان دلم چقدر خوردنی اند این بچه کوچولوهای خوشحال
لوبیای شما حالش خوبه؟
کی زمینی میشه؟
سلام آیداجان

اتفاقا منم یه فیلم دارم که همسرخواهرم دارن با پسرکوچیکه آشنایی با حیوانات رو کار میکنن و یهو پسر بزرگه میاد به کمک داداشش و کلی اطلاعات اشتباه میده(تفاوت سنی شون سه ساله)
بعد از هشت نه سال هنوز هم با دیدن این فیلم کلی کیف میکنم و میخندم.