آیدا... انقدر نگران نباش. به زبون دخترکت گوش بده. خودش بهت می گه که سردشه، گرمشه، ناراحته، چی دوست داره، چی می خواد. به حرفش ، رفتارش که گوش کنی زود قلق همه چیز دستت میاد. از من بشنو، مامان خوب و بچه ی راحت، از آرامش و بیخیالی به دست میاد، نه نگرانی.
ایداى عزیز،به روزهاى درخشان و سرشار از لذت و شیرینى وخستگى خوش اومدى،عزیزم من هم یکسال پیش اینروزها رو تجربه کردم میخوام یه پیشنهاد بدم که واسه من و عروسک کوچولوم خیلى عالى بوده،من یه ملافه لطیف رو چندین روز موقع بغل کردن دخترم توى بغل میگرفتم،و بعد چند قطره شیر خودم رو ریختم روش و همیشه میذاشتم کنار دخترم بعد از چند وقت حسابى با ملافه دوست شد و موقع خواب میدادم بغلش راحت میخوابید.از پاییز هم با یه پتوى خیلى نرم و گرم صورتى این کارو کردم الان اینقدر به پتوش علاقه داره که همه جا دنبالش میکشدش،اخه تازه راه افتاده:)اوووووووف چقدر نوشتم.همه ش رو نخون وقت ندارى که؛)))
ممنون ندا جان و مادر شدنت با تاخیر یک ساله مبارک باشه. من از روش چندقطره شیر استفاده کردم اما جواب نداده هنوز. دخنرک ما به ضربان قلب اعتقاد داره!
عزیزممم از خیلی وقت پیش خواننده وبلاگت بودم ...تو بلاگفا تا الان دوباره اینجا رو خوندم خیلی خیلی تبریک میگم برای دخترک ... با اجازه لینکت میکنم ... خوشحال میشم منم بیای
سلام آیداجان چه خوب پیدات کردم بابا از بس این وب بلاگفاتو باز و بسته کردم خسته شدم و نگران. وای از اینکه پیدات کردم واقعا خوشحالم ها. فک کردم دیگه نمی نویسی . تبریک میگم دنیا اومدن دختر گلت رو البته با تاخیر سی و هفت روزه و بیشتر به قولا.
آخ آیدا جان به کل یادم رفته بود یه سفارش خونگی برای مراقبت از خودت بکنم سفارش خونگی چیزیه که خانمای باتجربه تر به زائو و مادر شیرده می کنند و اونم معمولا انجام نمیده !
ولی خوب این چیزیه که برای من خیلی خوب بوده و بعد از انجامش احساس شادابی و سلامتی داشتم : حمام را تا اونجایی که میتونی گرم کن بعد تمام بدنتو با مخلوط عسل و پودر زنجبیل ماساژ بده ، و تا جایی که عرق کنی صبر کن بعد شستشو کن، این یک معجزه انرژی بخشه می دونم جان دلم که دوست نداری حمام را با مصرف آب ،گرم کنی ، روش من برای یه بخار گرم تو حمام باز کردن دوش با اب داغ داغ و لی فشارخیلی کمه که البته دوش یا تو وان بریزه و آب جمع بشه و یا توی تشت که بعدا بتونم برای شستشو استفاده کنم
اتفاقن پست بعدم درباره مراقبت نکردن از خوده. ممنون که گفتی عزیزم:)
سلام آیدا جان. أمید که خوب و خوش باشی و بیشتر و بیشتر به رمز و رموز بچه داری آشنا و انشالله که جوجو هم خوب و سرحال باشد. بعد پستی که بابت دمای خونه پرسیده بودی هی آمدم چیزی بنویسم هی نشد ولی الان واجب دیدم که بنویسم. کاش سعی کنی دمای خونه رو کم نگه داری، چیزی بین ١٧ تا ٢١ و مطمن باش کودک سرما نمیخوره. کودک وقتی مریض میشه که تو گرمای بیش از حد باشه و به یکباره به جای سردی برده بشه و یا عرق کرده باشه و سرما بهش برسه. دکترهای اروپا معتقدند کودکانی که گرم ای زیاد بخصوص در حالت خواب بهشون میرسه ، رشد سلول های مغزشون کندتر صورت میگیره. اینجا تو مهد کودک اتاق خواب واقعا سرد هست در حدی که من همیشه شاکی بودم و متاسفانه همیشه هم پسرک من مریض بود بابت تفاوت دمای اونجا و خونه مون. اگر کودک به دنیا کمتری عادت کنه بعدها تو مدرسه هم کمتر سرما میخوره و بنیه ی قوی تری داره. شاد باشی دوستم
سلام سوفی جان. ممنون که گفتی. با توجه به قدرت چیلر و کولرمون کمترین دمای خونه ما بیست و پنج می شه و سعی می کنم همین قدر نگهش دارم.
سلام آیدا جان هزار و دو شبی. منم یه فندق چهار و نیم ماهه دارم و خیلی روزای سختی را گذروندم. سخت ترین قسمتش این بود که نمی فهمیدم چی می گه. خیلی تحقیق کردم تو نت و صدای انالیز شده گریه نوزاد ها را گوش دادم و حرفای مفسراشون را خلاصه اینکه وقتی گریه می کنن و توی گریشون "ن" شنیده میشه گرسنه اند مثلا اووووووووونَ وقتبىی"ع" شنیده میشه بادگلو دارند اووووووووووعَ و وقتی احتیاج به عوض شدن دارند غر غر می کنن گریه های دیگه ای هم هست که در اثر حوصله سر رفتن یا سرما و مرما و ... است که توضیحی پیدا نشد متاسفانه. در صورت درد هم جیغ می زنن طفلک هاامیدوارم به دردت بخوره.
مبارکه. خب سه روز دیگه ام صبر می کردی
مبارکه.
ما به دخمرمون میگفتیم " شیر ژیان خفته است" ولی معنی اون خنده را میفهمم
مبارکه آرایشگاه رفتن
:))
نازی حالا کم کم راه میفتی عادت میکنی به حضورش
آیدا... انقدر نگران نباش. به زبون دخترکت گوش بده. خودش بهت می گه که سردشه، گرمشه، ناراحته، چی دوست داره، چی می خواد. به حرفش ، رفتارش که گوش کنی زود قلق همه چیز دستت میاد.
از من بشنو، مامان خوب و بچه ی راحت، از آرامش و بیخیالی به دست میاد، نه نگرانی.
حتمن همین طوره. فقط من هنوز یاد نگرفتمش.
به به چه مامان مرتب و خوشگلی. خوش به حال دخترک
ایداى عزیز،به روزهاى درخشان و سرشار از لذت و شیرینى وخستگى خوش اومدى،عزیزم من هم یکسال پیش اینروزها رو تجربه کردم میخوام یه پیشنهاد بدم که واسه من و عروسک کوچولوم خیلى عالى بوده،من یه ملافه لطیف رو چندین روز موقع بغل کردن دخترم توى بغل میگرفتم،و بعد چند قطره شیر خودم رو ریختم روش و همیشه میذاشتم کنار دخترم بعد از چند وقت حسابى با ملافه دوست شد و موقع خواب میدادم بغلش راحت میخوابید.از پاییز هم با یه پتوى خیلى نرم و گرم صورتى این کارو کردم الان اینقدر به پتوش علاقه داره که همه جا دنبالش میکشدش،اخه تازه راه افتاده:)اوووووووف چقدر نوشتم.همه ش رو نخون وقت ندارى که؛)))
ممنون ندا جان و مادر شدنت با تاخیر یک ساله مبارک باشه.
من از روش چندقطره شیر استفاده کردم اما جواب نداده هنوز. دخنرک ما به ضربان قلب اعتقاد داره!
چقدر خوب که دوباره شمارو پیدا کردم
حدس میزدم دخترتون رو به دنیا اورده باشید . مبارکه ایشالله قدمش خیره :)
عزیزممم از خیلی وقت پیش خواننده وبلاگت بودم ...تو بلاگفا تا الان دوباره اینجا رو خوندم خیلی خیلی تبریک میگم برای دخترک ... با اجازه لینکت میکنم ...

خوشحال میشم منم بیای
آخی ناااازی
چه روز به یاد ماندنی ای :)
اگه از آرایشگاه اومدید مبارک باشه
سلام


آیداجان چه خوب پیدات کردم بابا از بس این وب بلاگفاتو باز و بسته کردم خسته شدم و نگران.
وای از اینکه پیدات کردم واقعا خوشحالم ها.
فک کردم دیگه نمی نویسی .
تبریک میگم دنیا اومدن دختر گلت رو البته با تاخیر سی و هفت روزه و بیشتر به قولا.
سلام سلام
.
شروع خوبیه برای فراموش نکردن خود و
البته اعتماد به نزدیکان
آروم آروم خیلی چیزا به روال عادی برمیگرده و خودت هم راحت تر برخورد خواهی کرد ، مبارکت باشه آیدا گلی ، شکوفه هلوتم از مامان خوشگلتر بیشتر کیف میکنه
اورررررررررررررررین
به به ....تغییرات اساسی...
انشا الله همیشه سلامت باشید در کنار هم آیدا جان
آخ آیدا جان به کل یادم رفته بود یه سفارش خونگی برای مراقبت از خودت بکنم
سفارش خونگی چیزیه که خانمای باتجربه تر به زائو و مادر شیرده می کنند و اونم معمولا انجام نمیده !
ولی خوب این چیزیه که برای من خیلی خوب بوده و بعد از انجامش احساس شادابی و سلامتی داشتم :
حمام را تا اونجایی که میتونی گرم کن بعد تمام بدنتو با مخلوط عسل و پودر زنجبیل ماساژ بده ، و تا جایی که عرق کنی صبر کن بعد شستشو کن، این یک معجزه انرژی بخشه
می دونم جان دلم که دوست نداری حمام را با مصرف آب ،گرم کنی ، روش من برای یه بخار گرم تو حمام باز کردن دوش با اب داغ داغ و لی فشارخیلی کمه که البته دوش یا تو وان بریزه و آب جمع بشه و یا توی تشت که بعدا بتونم برای شستشو استفاده کنم
اتفاقن پست بعدم درباره مراقبت نکردن از خوده.
ممنون که گفتی عزیزم:)
سلام آیدا جان. أمید که خوب و خوش باشی و بیشتر و بیشتر به رمز و رموز بچه داری آشنا و انشالله که جوجو هم خوب و سرحال باشد.
بعد پستی که بابت دمای خونه پرسیده بودی هی آمدم چیزی بنویسم هی نشد ولی الان واجب دیدم که بنویسم. کاش سعی کنی دمای خونه رو کم نگه داری، چیزی بین ١٧ تا ٢١ و مطمن باش کودک سرما نمیخوره. کودک وقتی مریض میشه که تو گرمای بیش از حد باشه و به یکباره به جای سردی برده بشه و یا عرق کرده باشه و سرما بهش برسه.
دکترهای اروپا معتقدند کودکانی که گرم ای زیاد بخصوص در حالت خواب بهشون میرسه ، رشد سلول های مغزشون کندتر صورت میگیره. اینجا تو مهد کودک اتاق خواب واقعا سرد هست در حدی که من همیشه شاکی بودم و متاسفانه همیشه هم پسرک من مریض بود بابت تفاوت دمای اونجا و خونه مون.
اگر کودک به دنیا کمتری عادت کنه بعدها تو مدرسه هم کمتر سرما میخوره و بنیه ی قوی تری داره.
شاد باشی دوستم
سلام سوفی جان.
ممنون که گفتی. با توجه به قدرت چیلر و کولرمون کمترین دمای خونه ما بیست و پنج می شه و سعی می کنم همین قدر نگهش دارم.
سلام آیدا جان هزار و دو شبی.
منم یه فندق چهار و نیم ماهه دارم و خیلی روزای سختی را گذروندم. سخت ترین قسمتش این بود که نمی فهمیدم چی می گه.
خیلی تحقیق کردم تو نت و صدای انالیز شده گریه نوزاد ها را گوش دادم و حرفای مفسراشون را
خلاصه اینکه وقتی گریه می کنن و توی گریشون "ن" شنیده میشه گرسنه اند مثلا اووووووووونَ
وقتبىی"ع" شنیده میشه بادگلو دارند اووووووووووعَ
و وقتی احتیاج به عوض شدن دارند غر غر می کنن
گریه های دیگه ای هم هست که در اثر حوصله سر رفتن یا سرما و مرما و ... است که توضیحی پیدا نشد متاسفانه. در صورت درد هم جیغ می زنن طفلک هاامیدوارم به دردت بخوره.
ممنون