هفتاد و یک روزگی


ده هفته و یه روز از کن فیکون شدن زندگی من گذشته و فکر می کنم در حد یک پلک زدن بوده. این وسط اسباب کشی مامان و خواهرک و اومدن خاله از بلاد کفر و بعدش آمدن خواهرم و دوتا فسقلیش هم بوده. مثل بقیه چیزای زندگی من آشنایی م با بچه داری هم باید توی شلوغ پلوغی باشه لابد.

دخترک بزرگ شده. یازده سانت قد کشیده و طبق گفته دکتر اضافه وزن هم داره. الان می خنده و قند تو دلم آب می کنه. از دیروز خیلی قشنگ تو کریرش می شینه و گردنش نمی افته. بعضی اوقات در شب ها اجازه می ده بذارمش روی تخت و خودم هم بخوابم. یه همچین دختر مهربون و با گذشتی دارم من. الانم در عین تعجب من و گوش شیطون کر همین طور بیدار مونده رو تختش و داره به حرفای من و تکون خوردن یه آویز کنار تختش( خیلی اصرار داشتم بالای  چیزی سرش نذارم) گوش می ده و نگاه می کنه.

یعنی کف کردم ها. همش دارم حرف می زنم باهاش. یا لالایی می خونم یا قربونش می رم یا حرف های عادی می زنم، دهن درد گرفتم بدجور. حرف نزنم و فکر کنه حواسم به نیس شروع می کنه به جیرجیر کردن. موزیک هم می ذارم براش اما در کل با صدای من بیشتر حال می کنه که برای خودم  هم امری عجیبه، در این سی و خورده ای سال انقدر از من تقاضای حرف زدن نشده بود که توی این دو ماه و نیم این دخترک داشته. بله به غیر از دست درد و کمر درد و گردن درد، داشتن نوزاد دهن درد هم میاره.

الانم جیرجیرش یکم شروع شده و باید سخن رو کوتاه کنم انگار.

ننوشتن خیلی سخته، وقتی نمی نویسم غمگینم. نه فقط از ثبت نکردن روزها که انگار حرف زدن عادی من همین نوشتنه و انگار که با این همه پرحرفی، لال شدم. سعی می کنم بیشتر آفتابی بشم. مخصون که از فردا همه نخود نخود می شوند و می روند خانه خودشان. مامان و بابا می روند ولایت و خواهرم و دوتا جوجه ش می روند بلاد کفر و من و دخترک می مانیم و حوض مان بعلاوه پیدا کردن خونه و اسباب کشی .

الان هم راستش اومده بودم سرچ کنم درباره آغوشی که وسوسه شدم برای نوشتن. دخترک ما آغوشی دارد این شکلی، خاله ش برایش خریده. اما من همیشه از این  مدل ( +   +  +خوشم می اومده و حالا که دخترک ما به سان کوالا همش می چسبد به من و مچ دست راستم به اندازه یه سکه دو تومنی باد کرده، بیشتر حس می کنم  که به کارم میاد.برای خریدش کلی مغازه ها رو گشتم و نداشتند و فقط توی یه سایت یه مدلش رو پیدا کردم.+

و با توجه به قیمتش نمی خوام ریسک کنم از یه طرف با توجه به این ویدیو فکر می کنم برم پنج متر پارچه بخرم و بدم یکی بدوزه و از یه طرف فکر می کنم رفتن به خرید با این کوچولو کار سختی تریه و می صرفه که همین رو بخرم و خلاصه مرددم.

اوووه دخترم الان دستشویی شماره دو حسابی انجام داد. هم بوش اومد هم صداش. و الان هم غرغر خودش بلند شد. آخه نه دخترم حساسه به تمیزی. دوست نداره این جوری باشه و من باید برم. فعلن.

نظرات 22 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 14:35 http://sin-alef.blogsky.com

آیداااااااااااااا
هورا بالاخره نوشتی

:))

پروانه یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 14:39 http://margazideh.blogsky.com/

آیدا مامان من ما رو با چادر این شکلی می بست به کمرش
فکر کنم بشه از اون ورم امتحان کنی
ک بشه آغوشی

تو بلدی؟ بگو که بلدی!

بانو سین یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 15:14 http://our-lovely-life-92.blogsky.com/

ای جااان چه آغوشهای قشنگی .... به نظر که خیلی راحت میاد .... فکر نکنم دوختنش هم کار سختی باشه .... عاشق دخترکم که گوش میکنه به صحبتهات عزیزمممم

:))

samira یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 15:26

نازی موفق باشی
بالاخره باید استراحتهایی که کردیم از دماغمون در بیارن

سهیلا یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 16:59 http://nanehadi.blogsky.com

ف

:)

دل آرام یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 20:37

چه خبره؟ خیلی گرون میده که.
یه تیکه پارچه است. به طول 5 متر. بذار به مامان و خواهرم نشون بدم. خیاطن. ببینن میشه چیزی جایگزینش کرد.

نشون دادید؟

شیرین دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 14:09 http://www.ladolcevia.blogsky.com

آیدا جان سلام
همین مدل دلخواه خودت از همه بهتره، از لحاظ امنیتی همیشه سفارش می کنند بچه طوری در آغوش قرار بگیره که صورتش به سمت بدن مادر باشه و نه رو به بیرون.
می تونی یک پارچه قشنگ انتخاب کنی و اگر از خانم های آذری مسن در اطرافت داری بهت نشون میدن چطوری بچه رو ببندی
بچه که بودم یادمه خانم دایی مرحومم بچه هاش رو با چادر تا شده، همیشه همینطوری به خودش می بست.

سلام شیرین جان
خانوم آذری اطرافم هست اما وقتی به توصیه شما ازشون پرسیدم بلد نبودند.
خدا رحمتشون کنه.

نوا دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 14:35

خسته نباشی مامان ایدا
کار خوبی میکنی با دختر حرف میزنی چون به حرف زدنش کمک میکنی مامانایی که با بچه کم حرف میزنن یا حرف نمیزنن وتک فرزند دارن احتمال اینکه بچه دیرترحرف بزنه زیاده
این اغوشی که دوست دارین خوبه ولی تا سه چهار ماهگی بعدش سخت وسنگین میشه این مدل کوله پشتیا راحتتره تا وزنهای بالاتر که قد بچه بلندترهم میشه ما تاحدود 9_10ماهگی هم موقع خرید وپیاده روی استفاده میکردیم وراضی بودیم

من می ترسم دخترک به زبون بیاد و بگه مامان تو روخدا یه دیقه ساکت باش!
از همون مدلی که خودم دارم رو می گی؟ از اونا راضی هستی؟

مینا دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 16:32

انتخاب هات قشنگه - قدیمها به این پارچه ها می گفتن چادر شب !!! البته چادر شب ها چندمنظوره هستند -یکی از کاربرد هاش همین به اصطلاح - اغوش - بود و هست . ولی اشکال همه انتخابهات - گردن بچه است - حتی اگه جلو بسته بشه - . بچه اگه طرف جلو بسته بشه که اصلا دیدش کور میشه . خوب چه کاریه . بزرگتر که بشه -دیگه اینارو قبول نمیکنه - چون میخواد جلو شو ببینه . برای خودت خرج تراشی نکن . اونی که خواهرت خریده که خیلی خیلی از این ها بهتره - قابل تنظیمه - گردن بچه حفظ میشه - به شکمش فشار نمیاد وووو. اگه بزرگتر هم بشه باز اون موقع مناسب همون سن رو بخر. معمولا این وسیله تا زمانی که میتونی بغلش کنی کاربرد داره .چون بعدا که وزنش سنگین تربشه نمیتونی خودت ببندی . باید بدی بغل باباش !!!! ایدا جون ببخشید این حرفو میزنم - ولی اگه بچه تو کوچولوتر از بچه خواهرته چرا بهش نمیگی وسیله هاشو بعداز استفاده و تموم شدن دوره - بفرسته برای تو ؟ اگه بخواد هم باز بچه دار بشه خیلی هاش به دردش نمیخوره چون هرروز چیزهای جدیدتر میاد .خواهرهای من این کار کردن . از این کشور پست میکردن یه کشور دیگه . باز اونجا بعداز بزرگتر شدن بچه هاشون -میدادن به بچه های جاری وخواهر شوهر ووو . خیلی به صرفه تره .

خواهش می کنم مینا جان
چرا خیلی از لباس ها و وسیله ها رو برام آورده و میاره. خیلی به صرفه و عاقلانه ست.

نیکزاد دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 19:04

دیووووانه! گمت کرده بودم. قدم دخترک مبارک

سلاممممممممممممممم.
چه خوب که پیدام کردی. ممنون عزیزم:))

سرمه دوشنبه 2 شهریور 1394 ساعت 22:21

سلام ایدا جان،تبریک میگم برای نی نی نازت،عزیزم این مدل اغوشی را -پریماما-میرداماد روبروی نفت جنب دبنهامز داره.

سلام سرمه جان. ممنون که گفتی. زنگ زدم اما تموم کرده بودند.

asab سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 11:59

سلام آیدا جان. خواستم بگم یادمه قبل ترها مامانا با چادر گل گلی بچه ها رو پشتشون میبستن مدل آغوش هایی که گذاشتین خیلی شبیه همون تکنیک هست میتونید از یه چادر گلدار استفاده کنید فقط شما بچه رو روی شکم و سینه قرار بدین. برای زمانهایی که منزل هستین استفاده کنید تا مچتون کمتر آسیب ببینه. برای شما و دختر کوچولوتون آرزوی خیر دارم.

ممنون عزیزم.درسته ، قدیمامی کردند اما من بلد نیستم. شما بلدید؟

آیدا چهارشنبه 4 شهریور 1394 ساعت 13:18

سلام اتفاقن این مدل آغوشی خیلی خوبه و اگر اینستاگرام داردید اکانت nazlihb پیشنهاد می کنم چون فکر کنم همین آغوشی خودشون درست کرده بودن

اتفاقن دختر nazlihb رو خیلی دوست دارم. اما نه ایشون هم خریدن.

Maha پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 18:54 http://haminkhobe.blogfa.com

مواظب خودت باش
مامان شدی و من هنوز باورم نمیشه

:))

بهار دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 10:28 http://awomandailydiary.blogsky.com

منم وقتی بچم کوچیک بود به شدت نیاز به این آغوشی های پارچه ای داشتم .... و خوب بیشتر دوست داشتم بستنش به پشت با چادر رو هم یاد بگیرم ولی کسی از اطرافیانم بلد نبودند!!
اگر کسی از نزدیکانت با چادر بلده ببنده یاد بگیر ، هم ارزونه هم همین کاربرد رو داره...
چندین مدل هم با چادر میشه بست.من جدیدا سرچهارراه خونمون از این دستفروش ها دیدم که طفل معصوم بچه نوزاد رو با چادر میبنده جلوش(دقیقا مثل عکسا)

نه متاسفانه کسی بلد نیس و هر چی هم سرچ می کنم توی نت هم چیزی پیدا نمی کنم.
ای کاش هم روش رو داشتم هم امکانش رو که برم از همین خانوم های دستفروش یاد بگیرم.

بهار دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 14:37

آیدا چرا نخواستی چیزی رو سرش باشه؟

برای نوزاد همکار شوهرخواهرم اتفاق بدی افتاده، آویز بالای تختش افتاده روش و طفلکی خفه شده. تو بیمارستان بهشون گفتن علت مرگ یک درصد نوزادها همین آویز بالای تخته.

samira سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 09:43

تازه باید فکر دومی هم باشی
چون یکم بزرگ بشه عذاب وجدان میگیری که بچت تنهاست
اطرافیان ول نمیکنن

خودم دوست دارم دومی رو داشته باشم.

مریم چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 01:05

http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/3ebf4a6dbf9545b873058f6b43fe84c32355142-360p__91348.mp4


سلام آیدا جونم،اینجا بهت یاد میده چه جورى با پارچه بچه رو به خودت ببندى

ممنون عزیزم. اینو رو دیدم. پارچه ش رو ندارم.

سارا چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 08:25 http://perinparadais.blogsky.com/

من بلدم نمیدونم چطوری توضیح بدم که متوجه شی
چادر رو رو زمین پهن کن از خط دوختش تا بزنش رو خودش
بعد گل انار رو بزار روی پشتت چادر رو از قسمتی که رو سر قرار میگیره بزار روی شونه های دخترتو تا پایین چادرورو بیار که رو بدنشو بگیرو بعد تا زیر قمبلش بیاد بعد کل چادرو جمع کنبه سمت جلو خودت از شونه هات ردش کن بعد از شونه به سمت شکمت به صورت ضربدری بنداشو بیار از شکمت بندارو ببر زیر قمبل دخترت گره بزن

انقدر دورم شلوغ شد که نشد روشت رو امتحان کنم. امروز امتحانش می کنم مررسی.

نوا جمعه 13 شهریور 1394 ساعت 00:35

من ازاون مدلی که خواهرتون براتون گرفتن داشتم راضی بودم کاربردی بود وخیلی هم مصرف کردم ما چون دوتا بچه داریم هم خودم وهم همسرم همزمان میبستیم وبچها راحت بودن ماهم راحت بودیم اقایون با مدل پارچهای سخت ارتباط میگیرن احتمالا همسر شما هم راحتتر میتونن مدل عرفی اغوشی رااستفاده کنن وبرای بابای خونه هم مهمه که با اغوشی راحت باشه

دل آرام جمعه 13 شهریور 1394 ساعت 20:30

آره دیدن. چیز خاصی نیست فقط جنسش مهمه چی باشه. الگوش رو هم میشه سرچ کرد پافت

fifi پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 15:20 http://zanaane.blogsky.com

salam aida jan,man az in modelhaye parche ee yedoone estefade nakarde daram.age hanooz nagerefti begoo ta barat biyaram.do hafte dige miyam iran.

سلام
خیلی لطف می کنی اما فکر کنم دیر دارم جواب می دم و شما اومدی ایران. اگه نیمدی ممنون می شم برام بیارش.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.